0Item(s)

هیچ آیتمی در سبد خریدتان وجود ندارد.

Product was successfully added to your shopping cart.
  • بازی‌های مردانه بازی‌های مردانه

بازی‌های مردانه

بازنگری سریع

این بار انگشت اشاره‌اش به سمت پریسا چرخیده بود اما نگاهش را از زن برنمی‌داشت. «خودش این‌جا نشسته هنوز توی این برگه‌ها زن عقدی و رسمی من است. اما همان لحظه که مهر من از دلش افتاد همه چیز تمام شد. زندگی من هم تمام شد.همه آرزوهای من تمام شد.» خودش هم نمی‌دانست لرزشی که داشت توی صدایش پیدا می‌شد از خشم بو یا پیش زمینه یک بغض دیگر. «من هیچ چیز توی این دنیا نمی‌خواستم به جز این‌که خوشبختش کنم. خوشحالش کنم. دلم می‌خواست همه دنیا را به پایش بریزم که فقط شاد باشد، راضی باشد. همیشه بخندد. یک لحظه خنده از روی لبهایش می‌رفت دنیای من به آخر می‌رسیذ، چه برسد به اینکه اشک به چشمش بنشیند. من اگر این‌جا نشسته‌ام و دست را بالا برده‌ام نه به شما باخته‌ام نه به دادگاه. من نمی‌دانم چی شد. چرا این جوری شد.» بغض بود. وقتی مجبور شد حرفش را قطع کند و لب‌هایش را به دندان بگیردکه بغضش نترکد، فهمید که بغض بود و حالا دیگر مقاومت فایده نداشت. اشکش دوباره داشت درمی‌آمد و نیازی نبود که نگاهش را بچرخاند تا بفهمد پریسا هم دارد آرام اشک می‌ریزد. «من نمی‌خواستم کار به اینجا برسد. فقط فکر می‌کردم اگر کمی بیشتر فرصت داشته باشم شاید بتوانم جبران کنم..اما بدتر شد. یک چشم باز کردم، دیدم شده‌ام کابوس پریسا.دیدم کسی که بیشتر از هرکسی توی دنیا دوستش دارم، کسی که می‌خواستم جان بدهم برای کوچکترین آرزوهایش، حالا تنها آرزویش این شده که دیگر من را نبیند، که من پاک بشوم، محو بشوم از زندگی‌اش.» چه خوب بود که حالا زن هم سرش را برگردانده بود و دیگر به او زل نمی‌زد. فرصتی بود تا اشک‌های روی گونه‌اش را پاک کند و آب دهانش را قورت بدهد تا شاید گلویش کمی سبک‌تر شود. دوباره نفس عمیقی کشید و محکم فوت کرد تا به خودش مسلط شود. «کاش اینجا نبودی پریسا، چون می‌دانم همین حرف‌هایی هم که داری می‌شنوی برایت عذاب می‌شود، خاطره می‌شود. کاش دستگاهی داشتم که حافظه‌ات را پاک می‌کرد. خودم را پاک می‌کردماز حافظه‌ات. این مدتی را که با هم بودم پاک می‌کردم. من عذرخواهی نمی‌کنم چون فکر می‌کنم از شنیدنش خاطره خوبی نداری.این عذرخواهی‌هایی که فقط با کلمه ‌ها ادا می‌شود هیچ دردی را درمان نمی‌کند. فکر می‌کنم ازاین کلمه‌های بی‌فایده زیاد به گوشت خوانده‌ام یادم هست که چقدر از شنیدنشان زجر می‌کشیدی. این‌بار حرف نمی‌زنم فقط عمل می‌کنم.»


شما دوستان عزیز میتوانید برای خرید کتاب بازی های مردانه از کتابفروشی فردا این محصول را از طریق دکمه افزودن به سبد خرید خریداری نموده ودر کمترین زمان کتاب بازی های مردانه تحویل بگیرید و از آن بهره مند شوید.


 

دسترسی: اگر در بازار موجود باشد، تهیه و ارسال می شود.

‎50٬000تومان

جزییات

پدر، پسر و وکیل، مثلثی مردانه را حول جنایتی ناجوان‌مردانه تشکیل می‌دهند. نقشه‌هایی که هر یک در این بین پیاده می‌کنند ترکیبی چندگانه است از مقاصد متفاوت و احساسات متناقضی از عشق و نفرت که به یکدیگر دارند. آرمان امیری، چندین سال است که در حوزه‏ی سیاسی و اجتماعی روزنامه‌نگاری و وبلاگ‌نویسی می‌کند. به همین خاطر، ردپای تاریخ معاصر ایران در رمان او نقش پررنگی دارد.

اطلاعات تکمیلی

کد کالا 83237
وزن 290.0000
انتشارات چشمه
مولف آرمان امیری
مترجم خیر
ویراستار خیر
مصحح خیر
خطاط خیر
گردآورنده خیر
تاریخ انتشار 1 فروردین 1395
قطع کتاب رقعی
نوع جلد شومیز
نوع چاپ خیر
نوع کاغذ خیر
شرح CD/DVD خیر
تعداد صفحات 324
نوبت چاپ 1
شابک 13 رقمی 9786007405215

برچسب‌های محصول

برای جدا کردن برچسب‌ها از فاصله استفاده کنید. برای جملات نقل قول تکی (') را به کار ببرید.

  1. برای نظر دادن به این محصول اولین باشید

نظر خودتان را بنویسید

Only registered users can write reviews. Please, log in or register