در قسمتی از کتاب می خوانیم: از آن همه آدم، برخلاف تصور ژوان یک نفر جرئت نمی کند قدم جلو بگذارد، او را بغل بزند و بیندازد توی حوض، آن چنان که زن جوان انتظارش را داشته. یا حداقل سطل را پر از آب کند و بریزد روی آتش که دامنه اش وسیع تر نشود. حالا کِی و چه طور کیا از راه می رسد و از میان جمعیت خودش را به اتاقش می رساند و با چاقوی ضامن دار گلوی خودش را می برد، کسی نمی داند. حتا سایه اش را هم ندیده اند. بنابراین هیچ کس به اورژانس تلفن نمی کند، و نه حتا برای نجات ژوان که فکر همه چیز را کرده بود الا این که سیماخانم از طویله گاوها بیرون بیاید، یک دم بایستد و صحنه را نگاه کند و سپس جمعیت را بشکافد، با خونسردی و قدم های کوتاه به سوی زن جوان پیش برود، شکمش را از پهنا پاره کند و بچه را از زهدان بیرون بکشد _ مثل گوساله _ سر و ته نگهش بدارد، دستی به پشتش بزند تا صدای گریه بچه را بشنود و شادمانه از ته دل کِل بکشد.
شما دوستان عزیز میتوانید برای خرید کتاب ذبیح ازکتابفروشی فردا این محصول را از طریق دکمه افزودن به سبد خرید خریداری نموده ودر کمترین زمان کتاب ذبیح تحویل بگیرید و از آن بهره مند شوید.